آشکارم مرد پنهان مرا پیدا کنید
شمع جانم سوخت جانان مرا پیدا کنید
جان من جایی و ایمانم به صد جا رفته است
جان ندارم باری ایمان مرا پیدا کنید
ماه من مهمان من دیروز بود امروز نیست
میروم از دست مهمان مرا پیدا کنید
عشق من درد من و درمان من بود آن پری
نازنینان ! درد و درمان مرا پیدا کنید
نیمی آسان است از من نیمی از من مشکل است
مشکلم اینجاست آسان مرا پیدا کنید
نیمه هایم دیگر از چشم شما پنهان شدند
بعد از این پیدا و پنهان مرا پیدا کنید
این من فانی است آنم را نمی دانم که چیست
این من چون نیست پس آن مرا پیدا کنید
نویسنده: بیقرار(شنبه 86/9/17 ساعت 7:8 عصر)